نیما دهقان کارگردانی است که شاید نسل تازه تماشاگران تئاتر، او را نشناسند. او ۸ سالی است که نمایشی به صحنه نبرده و در خارج از کشور زندگی کرده است اما به گفته خودش از روی خودخواهی، دوست دارد با جوانان کار کند و به روز باشد.
دهقان حالا بعد از این مدت دوری، مشغول اجرای نمایش «من هم…» نوشته آرش عباسی در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر است.
او در گفتگو با ایسنا از تجربه اجرای این نمایش، تفاوت نسلهای گوناگون تئاتر و نیز تغییرات تماشاگران آثار نمایشی گفت.
دهقان که پیش از این با نویسندههای گوناگونی همکاری داشته، درباره همکاری خود با آرش عباسی در نمایش «من هم…» توضیح داد: نویسندههای آثارم را خیلی انتخاب نمیکنم؛ حمید آذرنگ، کورش نریمانی، مهرداد رایانی، رضا گوران و … همه خیلی ناخوداگاه انتخاب شدهاند. گویی مشغول گپ و گفتی بودهایم و ناگهان جرقهای زده شده و تصمیم گرفتیم ایدهای را با هم پرورش بدهیم چون من تئاتر را در ناآگاهی کار میکنم. اگر آگاهی باشد، چیزی برای کشف وجود ندارد و سمت آن نمیروم.
او اضافه کرد: در گپهایی که با آرش داشتیم، حرف مشترکمان این بود که ـ نمیدانم حُسن است یا ایراد ـ ولی به هر حال هر دو تجربه زندگی در خارج از کشور داشتیم و حالا داریم زندگی امروز ایران را میبینیم. نگاه من نگاه کسی است که بعد از ۸ سال دارد اینجا کار میکند. این گونه نبوده که ایده کامل از آرش بوده، و بعد من بخوانم و نظر بدهم. همزمان با هم جلو میرفتیم. ولی همیشه میگویم پروسه نویسنده و کارگردان مانند ازدواج است و اصلا متوجه نمیشوی چه شد که ناگهان کسی را برای ازدواج انتخاب کردی ولی با هیچ یک از نویسندگانی که کار کردهام، دچار مشکل نشدهام.
این کارگردان با اشاره به مشکلاتی که گاه میان نویسنده و کارگردان رخ میدهد، توضیح داد: مشکل از جایی آغاز میشود که من امضایی در کارهایم دارم و نمیخواهم از آن کوتاه بیایم. بعضی نویسندهها با من همراه میشوند و برخی هم نه. وقتی هماهنگ نمیشوند، هم متن نویسنده آسیب میبیند و هم اجرای من.
دهقان با توضیح اولویتهایی که در کارگردانی نمایشهایش دارد، افزود: در کارگردانی سه شاخصه برایم مهم است؛ اینکه امضایم وجود باشد، یعنی میزانسنهای خطکشی شده، دنیای مردگان و … دومین اولویتم این است که کارم موضوع روز اجتماعی داشته باشد. حتی وقتی که نمایش «خاموشی دریا» را کار کردم، متناسب با شرایط روز جامعه بازنویسی شد و سوم اینکه چیزی برای کشف داشته باشم. اگر این سه را حذف کنی، هزار ایده وجود دارد برای کارگردانی. مثلا اینکه سراغ یکی از متنهای خوب خارجی بروم و آن را با چند چهره اجرا کنم ولی خیلی به این مدل کارها علاقهای ندارم.
او ادامه داد: از آن کارگردانهایی هستم که در نور، لباس، صحنه، قصه و … خود را در معرض شکست یا پیروزی قرار میدهم. تا روز اجرا هیچ یک نمیدانیم قرار است چه اتفاقی بیفتد. گاهی شده خیلی خوب دیده شویم و گاهی هم شده بدجوری شکست بخوریم. گاهی برای کاری برنامهریزی داشتهایم و خوب جواب نداده و گاهی بدون برنامهریزی، بیشترین موفقیت را به دست آوردهایم. معمولا تئاتری را انتخاب نمیکنم که درصد شکستش خیلی پایین باشد. بیشتر تئاترهایی را انتخاب میکنم که درصد شکستشان بالاست.
این کارگردان درباره عنوان نمایشش «من هم…» که ترجمه عبارت «می تو» است و ارتباط این نمایش با جریان «می تو» توضیح داد: هدف ما «می تو» نبود ولی چیزهای سادهای در جامعه ما هست که درواقع تیتر خبر است و وقتی رسانهها به شیوه خودشان آن را بیان میکنند، یک هژمونی در ذهن جامعه پدید میآید. مثلا خیلی از ایرانیان در آمریکا به من میگویند در ایران مدام گشت ارشاد دختران را میگیرد. در اصل ماجرا بحثی ندارم ولی وقتی خواستار سند میشوم، تنها یک مورد مثال دارند. مثلا اتفاقی که برای دختری در مترو صادقیه افتاده است که درست است ولی نمیتوان آن را به همه ایستگاههای مترو تعمیم داد.
او اضافه کرد: در اتفاقی مانند ماجرای یکی از مدیران کل ارشاد در شمال، وقتی متوجه شدم که آن مرد، دختر جوانی دارد، بیشتر به آن دختر فکر کردم که در سن جوانی خود چگونه با این موضوع مواجه میشود. احقاق حقوق زنان قطعا ضروری است ولی متاسفانه «می تو» نه تنها نتوانست کاری از پیش ببرد که وضعیت را بدتر هم کرد. در حالیکه چیزهای بسیار مهمتری بود که میشد به این واسطه به آنها پرداخت که نشد. به هر حال جریانی شکل میگیرد که یا درست است یا غلط. این مساله من نیست. مساله من پیامدهای آن است برای هر دو طرف؛ هم مقصر و هم آسیبدیده و اینکه ممکن است دست به چه فجایعی بزنند. بنابراین مسالهام «می تو» نبود.
دهقان درباره نقش رسانهها در این جریان گفت: به این موضوع فکر نکردم. اما ببینید مثلا خبری منتشر میشود که گوشت گران شد و همه درباره آن صحبت میکنند. من به این فکر میکنم که پدری که نتواند برای خانوادهاش گوشت تهیه کند به چه وضعیتی میرسد و چه آسیبهایی در این جریان وجود دارد. حرف من این است که آن تیتر را رها کنیم و به بعد از آن فکر کنیم ولی میبینیم جریانی ترند میشود و همه در دو صف قرار میگیرند ولی به سرعت تمام میشود.
این کارگردان که در نمایشهای قبلیاش اغلب با بازیگران شناختهشده همکاری کرده است، درباره بازی دو بازیگر جوان و کمتر شناخته در تازهترین نمایشش، توضیح داد: میتوانستم با همه بازیگران شناخته شده قبلیام کار کنم ولی به خاطر خودخواهی خودم، دوست دارم به روز باشم و با جوانان کار کنم و با نوع تفکرشان آشنا شوم. صادقانه بگویم من از جوانان بیشتر یاد میگیرم. نمیخواهم مانند نسل خودمان باشم که نسل قدیمی را قبول نداشت یا مثل نسل قدیمی که ما را بیسواد میدانست. درحالیکه ما هم داشتیم تجربه میاندوختیم. فکر میکنم در تئاتر ما تنها یک نفر بود که خود را با جوانان هماهنگ میکرد و او هم آتیلا پسیانی بود.
این دانشآموخته تئاتر با اشاره به تفاوت تجربه نسلهای گوناگون در تئاتر ادامه داد: نسل من در زمانی زندگی کرده که چاپ افست کتاب «تئاتر بیچیز» گروتفسکی را با هزار زحمت پیدا میکردیم و حتی حاضر بودیم کرایه ماشین خود را بابت خریدش پرداخت کنیم ولی الان به راحتی میتوان ۱۰ تا فیلم از اجراهای او پیدا کرد. یعنی جوانان امروز دسترسیهایشان راحتتر است و مانند آن دوره ما مطالب را نمیبلعند. در حد یک نگاه برایشان کافی است. دنیا هم در حال دگرگونی است. امروزه همه زندگی شما در یک گوشی موبایل جای گرفته. به همین دلیل نباید جوانان را ضعیف یا قوی دانست. طبیعی است که ما دیگر پخته شدهایم ولی آنان در حال شکلگیری هستند.
دهقان درباره نگرش برخی از هنرمندان تئاتر مبنی بر تفاوت تماشاگران تئاتر و سلیقه آنان در سالهای اخیر توضیح داد: تماشاگران هم مانند هنرمندان در حال رشد هستند. اگر کسی تماشاگر ندارد، کارش ضعیف است و نمیتواند با تماشاگر ارتباط برقرار کند. در دوره دانشجویی ما همه برای تماشای یک نمایش در جشنواره تئاتر فجر به در تئاترشهر میچسبیدیم تا وقتی در را باز کردند، همه بدو برویم و نزدیکترین صندلی را بیابیم و بنشینیم. الان تماشاگر ما خیلی راحت از طریق تلفن، بلیت خود را میخرد و میداند قرار است روی کدام صندلی بنشیند. میتواند در کمترین زمان بهترین تئاترهای روی صحنه و آمار تماشاگران هر یک را پیدا کند. به همین دلیل این روزها در کمترین زمان میتوان با عکس، پوستر و خبر خوب تماشاگر را جذب کرد.
دهقان تاکید کرد: تماشاگر عوض نشده بلکه روز به روز باهوشتر و زرنگتر شده و ما هستیم که در یک زمانی گیر کردهایم و خود را ارتقا ندادهایم. کارهایی هم هستند که با وجود چهره، فروش خوبی نداشتهاند. کارهایی هم هستند که چهره دارند و علیرغم کیفیت بسیار پایین، فروش خوبی داشتهاند. بنابراین این دیدگاه که تماشاگر عوض شده، را قبول ندارم.
او در عین حال تبلیغات تئاتر را دچار مشکلات متعدد دانست و در این زمینه توضیح داد: به نظرم تبلیغاتمان خیلی کثیف شده است. یعنی درست تبلیغ و اطلاعرسانی نمیکنیم. تیزرها اغلب، اطلاعات اولیه و یک ذهنیت کلی به تماشاگر نمیدهند. معتقدم بسیاری از هنرمندان تئاتر به ویژه همنسلان من با تماشاگران خود به روز نشدهاند. تماشاگران امروز حجم وحشتناکی اطلاعات دارند. زمانی در تئاتر شهر ۵ نمایش اجرا میشد و تنها مجرای اطلاعرسانی روزنامهها بودند ولی الان در سایتهای فروش بلیت تئاتر، از بین ۱۰۰ کار باید یکی را انتخاب کنی. بخش دیگر ماجرا هم این است که در فضای مجازی، یک حرف ناخوداگاه در کار تاثیر میگذارد؛ چه در فروشش چه در بایکوت کردنش. گویی موجی راه میافتد و همه با آن همسو میشوند که عقب نیفتند. به هر حال فضاسازیهای بیهودهای رخ میدهد.
او یادآوری کرد: در شروع دوره کاری من نام کارگردان برای جذب تماشاگر، خیلی مهم بود. در میانه دوره کاریام نام بازیگران مهم شد و الان به روز شدن تکنولوژی در دنیای امروز مهم است.
او در پاسخ به اینکه در این مدت که ایران نبودهاید، چقدر تئاتر ایران را دنبال کردهاید؟ گفت: همه کارهای جشنواره فجر را دیدهام. هفتهای یک بار همه کارهای روی صحنه را از طریق سایت فروش بلیت، با حوصله تحلیل میکنم. ۸۰ درصدشان خلاصه داستان ندارند. بیش از نیمی از آنها پوسترهای بیربطی دارند. در عکسهایشان عموما دکوری دیده نمیشود. گاهی با شگردهای تبلیغاتی شیطنت میکنند. موضوعاتشان خیلی زمینی شده. برعکس ما که خیلی آرمانگرا بودیم و میخواستیم دنیا را عوض کنیم. شرایطی هم دارم که گاهی فیلم کارها را هم ببینم. الان اعتبار خود را از هنرمندان نسلهای قبلی میگیرند و … در حالیکه تئاتر، اصلا به اینها نیازی ندارد. این نکتهای است که نباید فراموش کنیم.
نمایش «من هم …» با بازی محمد ولیزادگان و دنیا نصر هر شب ساعت ۲۱ و به مدت ۵۰ دقیقه در تالار استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود.
عکسهای نمایش «من هم …» که به این گفتگو پیوست شده، از رضا معطریان است.